روزنامه صبح نو : روایت یک مستندساز از حادثه هفتم تیر
۸ تیرماه ۱۳۶۰ و یک روز بعد از انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، تازه بسیاری از مردم متوجه شده بودند دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است. آیتالله بهشتی (رییس شورای عالی قضایی و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی) جمعی از نمایندگان مجلس، تعدادی از وزرای دولت و برخی از مسوولان حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیده بودند و کشور تا آن زمان که سابقه ترور گروهی با انفجار بمب را تجربه نکرده بود در بهت و حیرت فرو رفت. در همان روز نیز محمد کچویی (رییس زندان اوین و از مبارزین مشهور پیش از انقلاب) در زندان اوین در تروری انتحاری مقابل چشمان بسیاری از اعضای دادستانی تهران به شهادت رسیده بود. دو روز قبل نیز آیتالله خامنهای امامجمعه موقت تهران و نماینده مردم این شهر در مجلس شورای اسلامی در مسجد جامع ابوذر تهران ترور شده بودند. تمامی اینها افق نامعلومی را ترسیم میکرد که مشخص نبود سرنوشت نظام اسلامی به کجا خواهد رسید. تابستان سال ۶۰ روزی و جایی در تهران و شهرهای بزرگ ایران نبود که بمبی گذاشته نشود و عدهای از مسوولان توسط دشمنان مسلح نظام اسلامی ترور نشوند. تا انتهای تابستان سال ۶۰ عملاً بسیاری از رؤسای قوا و وزرا و نمایندگان دیگر مجلس و اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند. افرادی مانند محمدعلی رجایی، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر، دکتر حسن آیت ، حجتالاسلام والمسلمین بشارت و … فقط تعداد کمی از خیل شهدای شاخص در تابستان آن سال بودند.
اما نکته مهم و کلیدی در آن زمان ادامه فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی بهعنوان فراگیرترین و پرعضوترین حزب پیرو خط امام(رحمهاللهعلیه) و حامی نظام جمهوری اسلامی بود که توانایی اداره کشور در آن ماههای بحرانی را داشت. حزبی که بیش از ۴ میلیون عضو داشت و بسیاری از مسوولان آن زمان کشور در آن عضویت داشتند.
بلافاصله پس از شهادت آیتالله بهشتی، حجتالاسلاموالمسلمین باهنر بهعنوان جانشین وی مشخص شد و پس از شهادت حجتالاسلام باهنر و با فاصله کمی، آیتالله سید علی خامنهای بهعنوان سومین دبیر کل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شدند. حالا پس از فروکش کردن اتفاقات تابستان سال ۶۰ و با حذف شدن اشخاص و گروههایی مانند بنیصدر و چپهای مدرن مانند مجاهدین خلق و چریکهایی فدایی و پیکاریها و گروههای ضدانقلاب دیگر ، فضا برای فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی بیشتر نمود یافته بود. رییس جمهور وقت، نخستوزیر وقت، رییس مجلس وقت، رییس شورای عالی قضایی وقت و بسیاری از اعضای دولت و مجلس و شورای عالی قضایی از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند و حزب تبدیل به قدرتمندترین گروه سیاسی در کشور شد که در هر انتخاباتی میتوانست نظر مردم را به سمت خود جلب کند و مطمئن باشد لیست انتخاباتی او در هر انتخابات پیروز مطلق است. پشتیبانی امام (رحمهاللهعلیه) از رهبران حزب نیز قدرت بیشتری به حزب داده بود اما ترکیب اعضای حزب جمهوری اسلامی از همان ابتدا باعث اختلاف و انشقاق در حزب شده بود و اگر در زمان حیات آیتالله بهشتی و به دلیل شخصیت منحصربهفرد ایشان و مدیریت استثنایی وی مجال بروز اختلافات در حزب پیدا نمیشد اما حالا بعد از شهادت بهشتی اختلافات آرامآرام در حزب گسترده شد. اگر پیش از آن آیت و دیالمه با موسوی اختلاف داشتند حالا اختلاف به مؤتلفه و جناح راست حزب با موسوی و بعدها اختلاف میان کلیت جناح راست باکلیت جناح چپ حزب بروز کرد. این اختلافات هم در کنگرههای اول و دوم حزب در سالهای ۶۲ و ۶۴ بروز یافت و هم در انتخاب نخستوزیر در سال ۶۴ و هم باعث اختلافات در هیات دولت شده بود و همین اختلافات هم باعث توقف فعالیتهای حزب در خرداد سال ۶۶ شد. یادآوری این نکته قابل توجه است که بسیاری از مسوولان سالهای بعد از انقلاب تا به امروز از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودهاند و بهعنوان مثال از هفت رییسجمهور تا به امروز ، ۴ نفر از آنها عضو حزب جمهوری اسلامی بودند که همین نکته نشان از اهمیت و تأثیر حزب در انقلاب اسلامی دارد. بسیاری از گروههای اصلاحطلب و اصولگرای انتهای دهه ۶۰ و در دهه ۷۰ نیز خاستگاهشان از حزب جمهوری اسلامی بوده و این نکته نیز قابلتأمل است. مستند «داستان ناتمام یک حزب» تلاش کرده در ۵۴ دقیقه، شروع فعالیتهای حزب از بهمن سال ۵۷ تا توقف آن در خرداد سال ۶۶ را روایت کند و به تمامی فراز و فرودهای حزب بیپرده و صریح بپردازد. کارگردانی این مستند بر عهده سید مهدی دزفولی و تهیهکنندگی آن با مؤسسه آرمان هنر انقلاب بوده است. این مستند تولید سال ۱۳۹۴ است و در جشنوارههای گوناگونی مانند سینما حقیقت، عمار، فیلم مقاومت و … نیز اکران شده است. ای کاش مسوولان مربوط با حمایتهای مادی و معنوی خود، همانگونه که رهبری انقلاب در سخنرانیهای خود در جمع خانوادههای شهدای هفتم تیر در سالهای ۹۴ و ۹۵ فرمودند زمینهساز تولیدات آثاری با موضوع تاریخ انقلاب و بهویژه شهدای حزب جمهوری اسلامی شوند.